خوب ماجرای سفر به کاپادوکیه از اینجا شروع شد از تهران با پرواز ترکیش ایرلاین به سمت آنکارا حرکت کردیم به محض رسیدن به فرودگاه آنکارا که خیلی سوت و کور و کوچک بود سوار اتوبوس شدیم و به سمت شهر گورمه یا کاپادوکیا حرکت کردیم این مسیر بین ۴ تا چهار و نیم ساعت طول کشید. اما صبر کنید تا همه ماجرا رو اینجا نگم. برای ادامه خوندن سفرنامه کاپادوکیه ترکیه یا بهتره بگم راهنمای سفر به کاپادوکیه از نظر مسافر واقعی، بیاید تا یکم آرومتر پیش بریم تا چیزی از قلم نیفته. با من در سفرادوایز همراه باشید.
فهرست مطالب
کاپادوکیه کجاست؟
مسیر دسترسی به کاپادوکیه در گورمه
یکی از بهترین راهها و نزدیکترین ها برای رفتن به کاپادوکیه، همین مسیریه که من رفتم. یعنی اول با پرواز میرید به شهر آنکارا و بعدش مسیر زمینی به سمت گورمه که کاپادوکیا هم شناخته میشه رو در پیش میگیرید. کاپادوکیه در واقع در استان نیغده (Niğde) و بین استان های نوشهیر، کرشهیر، آکسرای و قیصریه قرار گرفته و از نظر موقعیت جغرافیایی یک جورهایی مرکز کشور ترکیه محسوب میشه و از هر نظری وسطه!
مهمترین چیزی که خیلی از سایتها یا تورها درباره راهنمای سفر به کاپادوکیه بهتون نمیگن، راحت بودن این کاره. شاید تصور کنید که خیلی سخته که بخواید خودتون بدون تور برید. ولی درواقع اینطور نیست. درست مثل اینه که تو ایران بخواید با اتوبوس از یک شهر به شهر دیگه ای برید. امنیت کامل برقراره و کافیه که کمی زبانتون خوب باشه.
ما در آنکارا سوار اتوبوس شدیم و به سمت نوشهیر و گورمه حرکت کردیم. این مسیر حدودا 4 تا 5 ساعت طول میکشه و پیشنهاد میکنم تو این فاصله نخوابید! از شیشه اتوبوس بیرون و نگاه کنید و از تماشای آسمون صاف و آبی، ابرهای مخملی و کارتونی لذت ببرید. با این که وقتی از آنکارا بیرون بیاید دیگه عملا از پایتخت خارج و به سمت مرکز ترکیه میرید ولی جاده ها صاف و استانداردن و آسفالت های باکیفیتی دارن شاید این موضوع هم توجه شما رو جلب کنه.
دیدنی های مسیر آنکارا تا کاپادوکیه
خب همونطور که گفتم برای رسیدن به کاپادوکیه از شهرهای مختلفی میگذرید. قطعا هرکدوم از این شهرها حرفهای زیادی برای گفتن دارن که احتمالا هرگز شنیده نشدن. ولی خب توقف کردن تو هر شهر و دیدن جاهای دیدنی اونجا، بستگی به برنامه سفر شما، بودجه تون، مدت اقامت و خیلی چیزهای دیگه ای داره. پس نکته مهم در خصوص راهنمای سفر به کاپادوکیه اینه که ترجیح شما چیه؟ مستقیم برید به مقصد یا چند توقف هم داشته باشید؟
مهمترین دیدنی این مسیر مناظر طبیعی و دشتهای اطرافه که همونطور که گفتم از پشت شیشه اتوبوس میتونید تماشا کنید. اما خب صرفا جهت اطلاع بگم که شهر باستانی آنی، کلیسای ساهین بی و دریاچه اکیگول از مهمترین دیدنی های مسیر آنکارا به کاپادوکیه هستن. ولی خب من متاسفانه هیچکدومشون رو ندیدم.
البته اتوبوس ما هم چندباری تو مسیر توقف کرد برای سرویس بهداشتی و صرف چای و قهوه. البته یک توقف 2 ساعته هم داشتیم برای دیدن مقبره حاجی بکتاش در شهر بکتاشیه که متعلق به فرقهای هست به همین اسم. خود مقبره معماری جالبی داشت و من دوستش داشتم. اینجا یکی از بزرگان فرقه بکتاشیه دفنه و حکم یک زیارتگاه مهم برای مردم داره. تا حدودی هم با این فرقه آشنا شدم که برام جالب بود.
اما خود شهر بکتاشیه بیشتر یک بافت روستایی و ساده داره. (هرچند خیلی تمیز، مرتب و با نظم و یکجورهایی لوکسه و اصلا به نظر نمیاد که روستا باشه) همچنین مردمش به شدت مذهبین و همه جا تو همه مغازه های سوغاتی فروشیشون عکس امام علی (ع) رو میبینید. حالا اگر دوست داشتید برید بیشتر راجع به این فرقه بخونید بعدا. خلاصه که دیگه توقف دیگه ای نداشتیم و مستقیم اینبار تا خود منطقه گورمه و کاپادوکیا روندیم…
اقامت رویایی در بوتیک هتل صخرهای سفران
به محض اینکه رسیدیم، توی بوتیک هتل خوشگلمون که صخرهای بود چک این کردیم. بوتیک هتل سفران کاپادوکیه مثل اکثر هتل هایی که تو این شهر هست، صخره ای هستن، درست مثل روستای صخره ای کندوان در تبریز خودمون!
اتاقی که من گرفته بودم، یک اتاق دبل استاندارد بود که تم صخره ای داشت، از نظر امکانات، زیبایی، راحتی و.. امتیاز خوبی به این هتل میدم، بوتیک هتل سفران تو مدت 3 شب که من داخلش اقامت داشتم یکی از مهمترین چیزهایی که موقع رزرو هتل برام مهمه رو برام فراهم کرد: آرامش! بعدا حتما راجع به این هتل مینویسم.
خیابان گردی و گشت کوتاه در خیابان های کاپادوکیه
بعدش بلافاصله راه افتادم تا شهر رو ببینم و یکم تو خیابونهای کاپادوکیا قدم زدم و خونههای کله قندی صخرهای رو تماشا کردم. گورمه یا همون کاپادوکیه شهر زنده و زیباییه و همه جا پر از بنزهای کلاسیک رنگی رنگیه. توی یه رستوران کوچیک نزدیک به هتل مانتی خوردم و بعد دوباره گز کردن شهر رو ادامه دادم. هیچ چیز نباید از دید چشم من پنهون بمونه باید نقطه به نقطه این شهر رو تجربه کنم و نفس بکشم.
بعد از این که حسابی خیابون های اطراف هتل رو پیمایش کردم و آدرس کافه ها، مغازه ها و… پیدا کردم برگشتم هتل تا هم لباس عوض کنم و هم یک استراحت کوتاه. بعد دوباره با گروهی از دوستان توی هتل که میخواستن شهر رو توی شب ببینن راه افتادم. همه چیز بینظیر و رویایی بود.
شهر تو شب زنده تر بود، خصوصا وقتی تا نزدیکی خونه های صخره ای (که البته مسکونی نبودن) رفتم، تماشای اونا در هوای گرگ و میش بعد از غروب و نور زرد رنگ چراغ برق که روشون افتاده بود، واقعا منو تو یک لذت عمیق فرو برده بود. خیلی احساس آرامش داشتم و به نظرم شهر بالنها میتونن من رو مجاب کنند که یک روزی بیام و اینجا زندگی کنم!!!
تجربه بالن سواری در کاپادوکیه
اگر بخوام صادق باشم، نمیتونم بگم که تماشای بالن ها رو تپه عشاق یا بالاپشت بوم هتل، لذت بخش تر بود یا سوار بالن شدن و تماشای شهر صخره ای که داره غرق نور خورشید در حال طلوع میشه!؟؟ در سفر به کاپادوکیه مطمئنم که هربار بالن هارو ببینید که دارن تو ارتفاع کمی از بالای سرتون رد میشن و صدای گاز هلیوم که سعی میکنه ارتفاع بالن رو حفظ کنه براتون جذابه!
رسپشن هتل که یک خانم ایرانی بود، نرخ بالن سواری و بهمون توضیح داد و بعد اضافه کرد اگر کسی نخواد سوار بالن بشه هم حتما صبح زود نزدیک به طلوع خورشید بره بالا پشت بوم هتل و بالن هارو تماشا کنه! من هردو گزینه رو انتخاب کردم.. مگه میشه از هیچکدومش گذشت؟!!!
هزینه بالن سواری در کاپادوکیه از 250 تا 400 یورو (یا معادلش به دلار) متغیره. فریده میگفت که یک وقتایی توریستا میان و راضی نمیشن با قیمت 300 یورو برن و سوار بالن شن ولی روز بعدش در حالی که قیمتا به 400 یا 500 یورو هم رسیده، رضایت میدن و میرن! یوقتایی هم برعکسه… مسافرا که بعد از یک بالن سواری 400 یورویی برمیگردن میبینن که یه عده دیگه دارن با قیمت 250 یورو برای روز بعدش برنامه ریزی میکنن. در واقع هیچ چیزی معلوم نیست.
به هرحال من با 300 یورو یا 320 دلار برای تماشای طلوع خورشید از داخل بالن آماده شدم. گروه بالن با ون ساعت 5 و نیم صبح میومدن دنبالمون توی هتل و به محل سوار شدن میبردنمون. جایی که یکی از عجیبترین تجربه های زندگی منتظرم بود.
شهر غرق در نور زیرپای بالنهای رنگی!
همه ما بارها تو گرمای تابستون از وجود گرما، نور خورشید و تابش بی رحمانه ش شکایت کردیم! شاید حتی فحشش هم داده باشیم و آرزو کرده باشیم که کاش خورشید وجود نداشت یا حداقل پشتش به ما بود!! 🙂
اما کی میتونه منکر زیبایی و زندگی بخشی عجیب این گلوله زرد و آتشین باشه؟ کی میتونه ادعا کنه که همه طلوع هایی که تو زندگیش دیده، شبیه به هم و به یک اندازه زیبا بودن؟! من که نمیتونم! هر بار که طلوع خورشید رو تماشا میکنم که با خودش زندگی، نشاط و شروع رو به زمین میپاشه، به این فکر میکنم که مگه زیباتر از اینم میشه؟ ولی دفعه بعد میفهمم که بله باز هم میتونه زیباتر باشه!
تیم خلبان و هدایت کننده بالن، آموزش های ساده و نکات ایمنی اولیه رو بهمون گفتن و سوار شدیم. کابین بالن ما 24 نفر ظرفیت داشت. دورتادور بالن و همه میتونستن دید خوبی به اطراف داشته باشن. کم کم تو تاریکی قبل از سپیده دم، ارتفاع گرفتیم و رفتیم بالا. شهر خاموش و تو خواب فرو رفته بود.. (البته روز بعدش که تو تپه عشاق بودم، فهمیدم که خیلی هم خاموش نبوده و خیلی ها برای تماشای بالن ها و طلوع بیدار نشستن.
مطمئن نیستم که بتونم با چند تا جمله ساده بتونم زیبایی چیزی که دیدم رو وصف کنم!! تماشای صخره های کله قندی از ارتفاع بالا و نور طلایی خورشید که داره خودشو به دور ترین صخره ها هم میتابونه! باد و نسیم خنکی که به صورتم میخوره و گرمای خورشید که با محبت نوازشم میکنه.. وقتی به خودم اومدم دیدم که همزمان با بالا اومدن خورشید و بالا رفتن بالن، اشک هام با سرعت بالایی پایین میریزن!! واقعا شگفت انگیز بود.
تجربه بالن سواری اصلا ترس نداره، حتی میتونم بگم خیلی هیجان هم نداره، بیشتر از هرچیزی آرامش داره!! بالن خیلی نرم و آروم بالا میره و از چیزی که دارید با چشم هاتون میبینید و با پوستتون لمس میکنید، غرق لذت و آرامش عجیبی میشید که قبلا حسشم نکردید.
تماشای بالن ها از تپه عشاق کاپادوکیه
بدون اغراق میگم اگر در سفر به کاپادوکیه کاری نکنید و فقط در شهر قدم بزنید و بالن هارو تماشا کنید، حتی اگر سوارش هم نشید، بردید! تجربه بی نظیری براتون داره. صبح روز بعد بلند شدم و پیاده از سمت هتل به سمت تپه عشاق رفتم تا زمان طلوع خورشید آسمون کاپادوکیه که با بالن های رنگی رنگی پوشیده میشه رو تماشا کنم.
ترکیب هوای صبح و حس سحرخیزی، دیدن توریست های خارجی که با ماشین های رنگی کلاسیک برای عکاسی اومده بودن و بالن هایی که یکی یکی و آروم آروم اوج میگرفتن و بالا میرفتن واقعا جذاب و دیدنی بود. منم کلی عکس گرفتم و برای بالن هایی که میومدن و از بالای سرم رد میشدن دست تکون میدادم و به این فکر میکردم که انگار امروز، همون دیروزه که من سوار یکی از این بالن ها بودم و انگار من، دارم به خودم دست تکون میدم…
کاپادوکیه و سرزمین اسبها!
خب صبر کنید، امیدوارم خوندن درباره بالن ها تو ذوقتون نزده باشه اما کاپادوکیه فقط بالن و بالن سواری نیست!! راستش و بخواید شهر کاپادوکیه به شهر اسب ها معروفه. بذارید دقیقتر بگم: کلمه “کاپادوکیه” (Cappadocia) به معنای “سرزمین اسبها” است.
این نام از واژههای یونانی و فارسی قدیمی گرفته شده. جابله بدونید که کاپادوکیه به خاطر پرورش اسبهای باکیفیت و همچنین مناظر طبیعیاش شناخته میشه و فقط چندسالیه که دولت ترکیه برای جذب توریست، این بالن بازی رو راه انداخته.
پس در سفر به کاپادوکیه اسب سواری در دل معماری های صخره ای و خانه های دست کند و از دست ندید. تورهای زیاد سافاری با موتورهای چرخ، یا اسب سواری تو دل بیابان های اطراف که پر از معماری های صخره ای هست برگزار میشه که حتما باید اونهارو امتحان کنید. پس اگر بالن سواری 400 یورویی براتون گرون بود و نرفتید، اسب سواری 100 دلاری و تجربه کنید و لذت ببرید.
گشت شهری کاپادوکیه Red line و Green Line
فراموش نکنید که چیزی که دارید میخونید، یک سفرنامه ست، نه راهنمای سفر! من اینجا فقط از تجربه های شخصی خودم و چیزی که خودم امتحان کردم، دیدم، شنیدم و خوردم میگم. پس اینا نمیتونه بهترین باشه، اما واقعیه. من در کل 2 شب و 3 روز در کاپادوکیه موندم. اگر سفرتون طولانی تر باشه، قطعا چیزهای بیشتری کشف میکنید که من فرصتشو پیدا نکردم.
روز دوم بعد از تماشای بالن ها از تپه عشاق به هتل برگشتم. فریده در رسپشن هتل، پیشنهاد داد که امروز با یکی از گشت های شهری برای دیدن جاذبه های کاپادوکیه برم. برای راحتی بیشتر توریست ها 2 تا مسیر گردشگری در این شهر طراحی شده: خط قرمز و خط سبز.
پس تا اینجا متوجه شدیم که تو کاپادوکیه، دو مسیر گردشگری معروف به نامهای “Red Line” و “Green Line” وجود داره که هر کدومشون جذابیتهای خاص خودشون رو دارن.
اول بریم سراغ “Red Line”. این مسیر بیشتر به جاهای تاریخی و فرهنگی میرسه. تو این مسیر میتونید از شهر گورمه و موزهی فضای بازش دیدن کنید، جایی که کلی کلیسا و نقاشیهای دیواری باستانی وجود داره. همچنین، درههای زیبای عشق و پاشا باغچسی رو هم خواهید دید. با قدم زدن تو این درهها، احساس میکنید توی یه دنیای دیگهای وارد شدید! مطمئنم بعد از دیدن تپه عشق و معماری های صخره ای که در طول سالیان فرسایش به این شکل دراومدن، به فکر فرو میرید.
Green Line هم بیشتر به طبیعت و مناظر طبیعی میپردازه. تو این مسیر میتونید به درهی ایهارا برید و از زیباییهای طبیعی و آبشارها لذت ببرید. همچنین، شهر زیرزمینی درینکویو هم در این مسیر قرار داره که واقعاً شگفتانگیزه و تاریخ جالبی داره.
هر دو مسیر واقعا تجربههای متفاوت و جذابی رو بهتون ارائه میدن. پس حتماً هر دو رو امتحان کنید اگر وقتش رو دارید و از زیباییهای کاپادوکیه لذت ببرید!
البته من خیلی خوش شانس بودم و هتل پیشنهاد کرد که با همون قیمت یعنی 54 دلار، یک گشت ترکیبی از رد لاین و گرین لاین تجربه کنم. پس من همه شهر زیر زمینی درینکویو رو دیدم که تازه چند سالیه کشف شده، هم تپه عشق، هم دره هایی که با معماری طبیعی و صخره ای مسحورم کرده بود و هم پاشا باغچسی و… پایان روز، باورم نمیشد که این همه زیبایی رو در یک روز و با چشم های خودم دیدم. تنها ناراحتیم اینه که چرا فقط 3 روز اینجام و فرصت ندارم تا یک موتور 3 چرخ کرایه کنم و یک سافاری تو دره های صخره ای کاپادوکیه به خودم هدیه بدم!
تجربه غذاهای محلی در کاپادوکیه
سفرنامه کاپادوکیه بدون نوشتن درباره غذاهای چرب و چیلی که تو این شهر خوردم، یه چیزی کم داره!! اولش گفتم که ناهار اولی که خوردم غذایی به اسم مانتی بود. تو یک رستوران محلی چسبیده به هتل یک خانم مهربون با صبر خمیرهای پروانه ای شکل مانتی رو آماده میکرد. غذایی که ترکیب طعم خمیر و ماست و قیمه ست. غذایی نیست که عاشقش باشم ولی خوشحالم که چشیدنش و امتحان کردم.
تا جایی که میدونم این غذا در اصل افغانستانی هست و قبلا تو کافه خانه کابل تهران تجربه ش کرده بودم. ولی اینی که اینجا خوردم کمی متفاوتتر بود. کاپادوکیه یک شهر توریستیه. از توریست های چینی، ژاپنی، تایلندی، تا توریست های اروپایی، آمریکایی، آفریقایی.. و ما ایرانی ها! پس با این اوصاف برای این همه آدم متفاوت، رستوران های متنوعی هست. اصلا نگران نباشید از غذای هندی و مکزیکی گرفته تا پیتزا ایتالیایی، همه چیز اینجا گیر میاد.
پیشنهاد میدم که حتما یک وعده غذاتون رو در رستوران صدف کاپادوکیه میل کنید. کیفیت خیلی خوب و قیمت های مناسبی داره و غذاهاشون هم باب طبع ما ایرانی هاست. اینجا یعنی تو کاپادوکیه کبابهای خوشمزهای دارن که با ادویههای محلی درست میشن و طعمشون فوقالعادهست. میتونید کبابهای مختلفی مثل “کباب آدانا” یا “کباب دونر” رو امتحان کنید.
بعدش، “دوروم” هم یکی از اون غذاهاییست که باید بچشید! این ساندویچهای خوشمزه پر از گوشت، سبزیجات و ادویهجات هستن و معمولاً با نان نازک سرو میشن. دوروم یکی از مهمترین غذاهای محلی کاپادوکیه ست پس حتما بچشیدش.
و فراموش نکنید که از “منمن” هم امتحان کنید. این غذا یه نوع خوراک با نان و پنیر هست که معمولاً به عنوان صبحانه یا میانوعده مصرف میشه. خیلی خوشمزهست! در نهایت، دسرها هم جالبن! “باستیک” یا “کادایف” رو حتماً بچشید. این دسرها شیرین و خوشمزهان و بعد از یه وعده غذای خوشمزه، واقعاً میچسبن.
بهترین زمان سفر به کاپادوکیه کیه!؟
بهترین زمان سفر به کاپادوکیه معمولاً بهار و پاییزه. در بهار، از آوریل تا ژوئن، هوای مطبوع و طبیعت سرسبز منطقه رو میبینید که واقعاً زیباست. در پاییز هم، از سپتامبر تا نوامبر، هوای خنک و رنگهای دلانگیز پاییزی به مناظر اینجا جلوه خاصی میبخشه.
یکی از بهترین زمانها برای سفر به کاپادوکیه، مهر ماهه که همزمان فستیوال مولانا برگزار میشه. این فستیوال هر ساله در شهر قونیه برگزار میشه و به یاد مولانا جلالالدین رومی، شاعر بزرگ، جشنوارهای پر از موسیقی، رقص و هنرهای مختلف داره. سفر من به کاپادوکیه هم دقیقا در مهر ماه بود و بعد از اقامت 3 روزه در شهر رویایی اسب ها و بالن ها میرفتم که برای ادامه سفر عرفانی در قونیه آماده بشم.
اگر شما هم دوست داشته باشید که یک تیر و چند نشون بزنید، میتونید مهر سال بعد برید. تو این چندروز هوا خنک و دلچسب بود. نه اونقدر گرم و آزار دهنده نه اونقدر سرد! کاملا متعادل و خوب. ولی خب همونطور که گفتم بهار هم پیشنهاد خوبی برای سفر به کاپادوکیه ست. انتخاب با شماست.
هزینه سفر 2 شب و 3 روزه به کاپادوکیه چقدر شد؟
سفر ۲ شب و ۳ روزهام به کاپادوکیه واقعاً یکی از بهترین تجربههای زندگیم بود! هزینهها رو که جمع زدم، به این نتیجه رسیدم که یکم زیادی خرج کردم، بالن سواری و رستوران های لوکس و گشت شهری و.. تقریبا زیاد برام تموم شد ولی خب واقعا ارزشش رو داشت.
من در سفر به کاپادوکیه در سال 1403 مجموعا 600 دلار هزینه اقامت، غذا، بازدید از جاذبه ها، خرید و… کردم. یادتون نره که من 320 دلار فقط برای بالن سواری دادم پس میشه گفت که حدودا 300 دلار برای اقامت 3 روزه در این شهر و گردش و غذا و البته خرید سوغاتی کافیه.
راستش خیلی خوشم نمیاد که راجع به هزینه های سفر به کاپادوکیه یا هرجای دیگه زیاده گویی کنم. چون هزاران راه برای سفر ارزان یا سفر لاکچری به اینجا وجود داره. میتونید از وب سایت airbnb یک گزینه اقامتی ارزونتر پیدا کنید یا حتی از وب سایت کوچ سرفینگ مهمان یک میزبان مهربان بشید و هزینه اقامت ندید. یا حتی میتونید یک هتل لوکستر یا یک هتل صخره ای با امکانات بهتر رزرو کنید.
میتونید هر روز بالن سوار شید، برید سافاری، هم رد لاین و هم گرین لاین و ببینید. میتونید اسب کرایه کنید، میتونید تجربه گشت شبانه در دره هارو داشته باشید و هزاران کار دیگه. پس هزینه سفر شما، بستگی به سبک سفر شما داره.
خداحافظی از کاپادوکیه اما نه برای همیشه!
شاید بعضی ها بگن کاپادوکیه از اون جاهاییه که یکبار دیدنش کافیه. اما برای من خداحافظی از کاپادوکیه کار سختی بود چون داشتم یک دنیا آرامش و حس عجیب سکون و سکوت و لذت درونی رو رها میکردم و برمیگشتم. پس به خودم قول دادم که باز به این شهر برگردم. نمیدونم شاید سال بعد، یا 10 سال بعد یا … یک روز تا وقتی که هنوز زنده م، برای تجربه دوباره حس آرامشی که در کاپادوکیه داشتم، برمیگردم. خب سرتون رو دراوردم. یه نیمچه سفرنامه کاپادوکیه رو به پایان رسوندم و سعی کردم هرچی دیدم و تجربه کردم براتون بنویسم. اگر سوالی درباره راهنمای سفر به کاپادوکیه داشتید حتما بپرسید.
9 نظر
عالیییی بود
مرسی خیلی خوب و کامل نوشتین
بهترین راهنمای سفر به کاپادوکیه بود ک خوندم خیلی خوبه که از تجربه های خودتون مینویسید و آدم این حس بهش دست نمیده که داره تبلیغات میشه یا نمیفهمه که اون آدم اصلا تاحالا رفته اونجا یا نه. یه خسته نباشید میگم و تشکر میکنم بابت زمان و قلم خوبتون خانم زهرا 🙂
سلام دوست عزیز
خوشحالم که براتون مفید بوده و امیدوارم که بتونید خودتون این سفر رو تجربه کنید :)))
خیلی عالی بود موفق باشید ولی این سفرنامه نبود بیشتر راهنمای سفر به کاپادوکیه بود..
با این هزینه ها ایا سفر به کاپادوکیه واقعا ارزش داره؟ مثلا بالن سوار بشی که چی؟ آدم با اون 300 دلار میتونه 5 روز تو یک شهر مثل استانبول زندگی کنه. بهتر نیست به جای هدر دادن پول آدم بره استانبول یا پاتایا حتی؟ البته نمیگم کاپادوکیه بده ها، ولی منظورم اینه که ارزش نداره این همه پول براش خرج بشه
سلام دوست عزیز
مرسی بابت نظرتون. به نظر من که ارزش داره. بالن سواری هم درسته خیلی گرون بود (البته ممکنه ارزون هم بشه تو محتوا توضیح دادم) ولی خب به نظرم می ارزه که آدم یکبار تجربه کنه. مگه این دنیا چیزی جز تجربه ست؟ و درخصوص 300 دلار و استانبول و اینا هم خب بستگی به اولویت و ترجیح سفر هرکسی داره. ینفر دوست داره ماجراجویی کنه و کشف.. ینفر ترجیح میده که شهر زنده و اروپایی طور استانبول رو ببینه..
عالی بود، بهترین سفرنامه ای که تا حالا خونده بودم راجع به کاپادوکیه و ترکیه موفق باشید
کاپادوکیه بهشته واقعا. من سال 96 یبار و بعد هم سال 1400 سفر کردم به کاپادوکیه و پاموکاله و اینا و واقعا بینظیر بود…
هزینه سفر به کاپادوکیه از استانبول چقدره چجوریه؟ هوایی باید رفت یا زمینی؟